"کیان" یا "ابوعَمره كیسان"

آیا شخصیت کیان در تاریخ وجود داشته است؟(پاسخ به این سوال از زبان دکتر رجبی دوانی) "كیان" در حقیقت "ابوعَمره كیسان" نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار و از مقامات بلند پایه حكومتی او به شمار می‌رفته است؛ البته از سوابق و فعالیت‌های او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی كه به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا كرد از اهمیت بالایی برخوردار شد زیرا بسیار مورد اطمینان و اعتماد مختار بوده است. ریاست انتظامات و شرطه‌های كوفه برعهده كیسان بود.

اعتماد و اطمینان مختار به این شخص تا جایی بوده است كه ریاست انتظامات كوفه و فرماندهی شرطه‌های كوفه به او سپرده می‌شود و در جریان برخورد با جنایتكاران كربلا به فرمان مختار، اموال بسیاری از این افراد را مصادره می‌كند و بین ایرانیان مسلمانی كه در عملیات، قلع و قمع جنایتكاران كربلا شركت داشته‌اند تقسیم می‌كند و این مورد یكی از خدمات قابل توجهی است كه وی به حكومت مختار انجام داد.
در حقیقت اوست كه از سوی مختار مأموریت برخورد و دستگیری و هلاكت جنایتكاران كربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن كوفه كه جنایتكاران اصلی كربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.

روايتي از يك فاجعه* مدل جدیدی از تجاوز*

خانمی بعد از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک میکند؛ او کودکی را میبیند که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن است. این خانم دلش به حال کودک میسوزد، بنابراین از او دلیل گریهاش را میپرسد. کودک توضیح میدهد که گم شده و از خانم میخواهد که او را به خانهاش برساند و کاغذی را به او میدهد که آدرس خانهاش روی آن نوشته شده بود زن که فرد مهربانی بوده، تصمیم میگیرد کودک را به خانهاش برساند؛ بدون اینکه به چیزی مشکوک شود.وقتی به خانه میرسند، زن زنگ در را میفشارد اما دچار برقگرفتگی شده و بیهوش میشود.فردا صبح وقتی به هوش میآید، میبیند که در خانهای خالی  روی زمین افتاده است،  او حتی متجاوزان را ندیده بود....

به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه گرفتهاند. توصيه ميشود هیچوقت کودکي را به مکانی که میگوید، نرسانید و در صورت اصرار و التماس او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید.بهترین کار در حق بچههای گمشده، تحویل به ایستگاه پلیس است. لطفا این ایمیل را به تمام دوستان و همکاران خانم خود، و آقایانی که همسر دارند، ارسال کنید. ارسال این ایمیل حتی برای هزاران بار، بهتر از وقوع یک فاجعه دیگراست. برای ایمن ماندن شغل و هویتم، فقط میگویم که من یک مامور اجرای قانون هستم. خیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به بچهها کمک کنیم

خانمها مواظب خودتان باشید...

ویسکی حلال هم آمد!!!

این محصول جذاب را یک شرکت آمریکایی تولید کرده است! گویا آمده اند الکلش را حذف کرده اند تا مسلمانان هم بتوانند از ویسکی لذت ببرند! البته از نوع حلالش! بعد هم « افزودنی هایی استفاده شده تا طعم ویسکی معمولی و الکل دار را به خود بگیرد.» حالا این که چه ضرورتی دارد همه چیز را آن هم به این شکل شرعی کنیم، نمی دانم! اما پیشنهاد می کنم موارد زیر را هم به این اسلامی مالی ببخشید! اسلامی سازی اضافه کنند:

- فروش گوشت خوک و سگ حلال: این حیوانات کاملا منطبق بر شرع ذبح شده اند! مطمئن باشید! ضمنا ما تکه های حرام این گوشت ها را جدا کردیم تا مشکلی نباشد.

- کازینوی حلال: این کازینو هر شب از ساعت ۱۲ تا ۴ صبح دایر می باشد. در این کازینو، خواهران رقصنده با حجاب کامل و در حد عرف خواهند رقصید. همچنین فاصله ی شرعی لازم میان برادران و خواهران رعایت خواهد شد!

- قمارخانه ی حلال: در این قمارخانه، قمارها منطبق بر اصول شرعی و بدون شرط برد و باخت انجام خواهد شد!

عکس های مثبت ۱۸ سال حلال: واقعا چه فکر کردید؟! این عکس ها شامل عکس های وحشتناک و حال به هم زن است که تا مدت یک ماه حالتان را می گیرد تا دیگر سراغ این جور عکس ها نیایید!

حرف هاي درگوشي ...

عکس ورودی بهشت و جهنم!!!

ورود دختران مجرد و بدون اجازه اولیاء یا شوهر به پیست اسکی ممنوع

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

بنا بر این دستورالعمل جدید پلیس اماکن جمهوری اسلامی ورود دختران زیر ۱۸ سال بدون پدر و مادر و ورود خانمها بدون سرپرست قانونی یا شوهر ممنوع و دختران بالای ۱۸ سال تنها با سرپرست قانونی و زنان ازدواج کرده تنها به همراه شوهرشان مجاز به ورود به پیست اسکی هستند.

جالبه هآآآ...

از یكي از دوستام دختره پرسيدم : حالت چطوره ؟
گفت :ميجي يوجي !!

اولش فکر کردم داره چيني ژاپني حرف ميزنه
نگو منظورش اين بوده : مرسي ، تو چي..؟

بهترين ها ...

اینجا سرزمین واژه های وارونه است:

 

جایی که گنج، "جنگ" می شود
درمان، "نامرد" می شود

قهقه، "هق هق" می شود

 

اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"

و گرگ همان "گرگ

بهترين ها ...

 

بچگی یعنی: وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم
و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت



از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم ، جز اینکه آرزو داشتم بزرگ شم ...


21 ابان زادروز نیما یوشیج پدر شعر نوع گرامی باد

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در 21 آبان 1276 به دنیا آمد و بعدها پایه‌گذار شعر نو در ایران شد. وی بعد از 64 سال زندگی بر اثر بیماری ذات‌الریه درگذشت.

علی اسفندیاری كه بعدها نام «نیما یوشیج» را بر خود گذاشت در 21 آبان 1276 شمسی در «یوش» دهی از بخش نور در شهر آمل زاده شد. وی پسر بزرگ ابراهیم نوری مردی شجاع از افراد دودمان‌های قدیمی شمال ایران بود.

خودش می‌گوید: زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت، که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق و قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها ساعات طولانی با هم به‌دور آتش جمع می‌شدند.


خون سرد از نيما...

من از این دونان شهرستان نیم

خاطر پر درد کوهستانیم،

کز بدی بخت، در شهر شما

روزگاری رفت و هستم مبتلا!

هر سری با عالم خاصی خوش است

هر که را که یک چیزی خوب و دلکش است ،

من خوشم با زندگی کوهیان

چون که عادت دارم از طفلی بدان .

به به از آنجا که ماوای من است،

وز سراسر مردم شهر ایمن است!

اندر او نه شوکتی ، نه زینتی

نه تقلید، نه فریب و حیلتی .

به به از آن آتش شبهای تار

در کنار گوسفند و کوهسار!

به به از آن شورش و آن همهمه

که بیفتد گاهگاهی در رمه :

بانگ چوپانان، صدای های های،

بانگ زنگ گوسفندان ، بانگ نای !

زندگی در شهر، فرساید مرا

صحبت شهری بیازارد مرا …

زین تمدن، خلق در هم اوفتاد

آفرین بروحشت اعصار باد

20 آبان

سلام دوستان عزیز

خوب هستید ؟

با سرمای هوا چطورید ؟

امسال عجب سال عجیبیه

یهو پاییز نشده زمستون شد!

برف و سرما و عجب هوایی شده ...

به هر حال وسط این سرما و یخبندان

 با آرزوی بهترین ها

يا صاحب الزمان......

اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ
في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة
وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً
وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا

چه انتظار عجيبي !
تو بين منتظران هم عزيز من چه غريبي !
عجيبتر كه چه آسان نبودنت شده عادت !
چه بي خيال نشستيم !
نه كوششي نه وفائي !
فقط نشسته و گفتيم:
خداكند كه بيائي ...

منظومه شمسی

به نام خداوند گردان سپهر                   خداوند ماه وناهید ومهر

زمین

زمین در میان سیارات ،یک ساره متوسط به حساب می اید .عطارد ،زهره ،مریخ و پلوتون از زمین کوچکتر و مشتری ،،زحل،اورانوس و نپتون از انها بزرگتر ند.قطر متوسط زمین 7918 مابل برآورد شده است .زمین مثل گلوله کروی شکل نیست و از یک طرف اندکی فررفته و از طرف دیگر کمی بر امده است. قطر زمین که قطبین آنرا به هم وصل میکند 7899 مایل است .ستاره شناسان به جای کروی نامیدن زمین انرا ((شبه کروی پهن )) مینامند.زمین ساعت و زمان سنج ماست ولی دقیق نیست .اگر هر بار گردش زمین به دور خورشید دقیقا 365 روز طول میکشید همه چیز رو به راه میشد اماهر بار گردش زمین به دور خورشید دقیقا 365 روز و 48 دقیقه و46 ثانیه طول میکشد .این زمانی است که زمین در حدود 600 میلیون مایل مسافت را طی کند .زمین در چنین سفری با سرعت 18/5 مایل در ثانیه حرکت میکند.
زمین ضمن گردش و چرخش ،حرکت دیگری نیز انجام میدهد.چرخش زمین به دور محور فرضی ،ثابت میماند ،در حالی که ماه که خیلی نزدیک به زمین است به آن نیروی جاذبه وارد میسازد .این کشش میتواند باعث برگردانده شدن سیاره شود ولی چرخش دورانی زمین از انجام این امر جلوگیری می کند .با وجود این ،نیروی جاذبه ماه موجب میشود که محور زمین ،مخروطی را طی کند.رد حال حاظر محور زمین به سوی ستاره جدی متوجه است و اندک اندک از آن رو برگردانده وبه سوی ستاره درخشان ((نسر))واقع در صورت فلکی شلیاق متوجه میشود و بعد از آن 12000سال دیگر در جهت آن قرار خواهد گرفت . بعد از این مرحله 26000سال دیگر نیز طول خواهد کشید تا محور زمین در جهت اولیه -رو به ستاره جدی-قرار گیرد .این نوع حرکت که ((حرکت تقدیمی )) نامیده میشود .

مریخ

مریخ تنها سیاره ای است که بر روی آن شکل ظاهری خشکی دیده شده است .سیارات دیگر آنقدر از ما دور هستند که جزئیات آنها برای ما رویت نیست و یا از ابر های تیره پوشانده شده اند .دو قمر کوجک به دور مریخ در گردش هستند .نام آنها از اسطوره ها گرفته شده است.آنها دیموس و فوبوس هستند.در سال 1877 شیا پارلی ستاره شناس ایتالیایی اعلام کرد که خطوط مستقیمی را بر روی مریخ مشاهده کرده است.وی این خطوط را ((ترعه)) نامید از آن موقع به بعد ترعه های مریخ مورد نظر ستاره شناسان بوده است .مریخ غالبا ((سیاره سرخ))خوانده می شود .اگر آن را بدون استفاده از دوربین نجومی رویت کنید خواهید دید سرخ رنگ به نظر میرسد و از میان دوربین نجومی نیز به رنگ قرمز لکه دار دبده میشود.برخی از ستاره شناسان بر این نظر هستند که مریخ با ماده غبار مانندی که عمدتا از اکسید آهن تشکیل گردیده ،پوشانده شده است .این ستاره شناسان میگویند فلزاتی که د رمریخ وجود داشته اند زنگ زده و اکسید آهن روی آنها انباشته شده است.


 

نویسنده:مریم خدادادی

عيدتون مبارك

سلام دوستان عزیز دلوسه ايی

خوب هستید ؟

عیدتون مبارک

خوب و سر و حال هستید ؟

خوش گذشت؟

خیلی مزه می ده وسط هفته تعطیل باشه

آدم حس نمی کنه اون هفته چجوری می گذره!

به هر حال امیدوارم تعطیلی خوبی رو پشت سر گذاشته

و تا پایان هفته همچنان خوش و  موفق باشيد

يه ماجراي خوندني

جمعیت زیادی دور حضرت علی ( ع ) حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
-علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
ادامه نوشته

مردی با این مهربانی و سخاوت (طنز)

مردی با این مهربانی و سخاوت (طنز)

تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند... . موبایل یکی از آنها زنگ می زند، مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع به صحبت می کند.

همه ساکت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند!
مرد: بله بفرمایید...
زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟
مرد: سلام بله باشگاه هستم.
زن: من الان توی فروشگاهم یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟
مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر.
زن: می دونی از کنار نمایشگاه ماشین هم که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اون ها رو داشته باشم ...
مرد: چنده؟
زن: شصت هزار دلار!
مرد: باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه!
زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره!
مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش!
زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوستت دارم.
مرد: خداحافظ عزیزم...
مرد گوشی را قطع میکند. مردهای دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!
مرد: ببخشید این گوشی مال کیه؟!!!

علت دروغ گفتن مردها(طنز)

علت دروغ گفتن مردها(طنز)

 

روزي، وقتي هيزم شكني مشغول قطع كردن يه شاخه درخت بالاي رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتي در حال گريه كردن بود يه فرشته اومد و ازش پرسيد: چرا گريه مي كني؟ هيزم شكن گفت كه تبرم توي رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با يه تبر طلايي برگشت. '' آيا اين تبر توست؟ هيزم شكن جواب داد: '' نه " فرشته دوباره به زير آب رفت و اين بار با يه تبر نقره اي برگشت و پرسيد كه آيا اين تبر توست؟ دوباره، هيزم شكن جواب داد : نه فرشته باز هم به زير آب رفت و اين بار با يه تبر آهني برگشت و پرسيد آيا اين تبرتوست؟ جواب داد: آره.

فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هيزم شكن خوشحال روانه خونه شد يه روز وقتي داشت با زنش كنار رودخونه راه مي رفت زنش افتاد توي آب. (هههههههه )هيزم شكن داشت گريه مي كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسيد كه چرا گريه مي كني؟ اوه فرشته، زنم افتاده توي آب فرشته رفت زير آب و با جنيفر لوپز برگشت و پرسيد : زنت اينه؟ '' آره '' هيزم شكن فرياد زد فرشته عصباني شد. '' تو تقلب كردي، اين نامرديه ،هيزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. ميدووني، اگه به جنيفر لوپز '' نه'' ميگفتم تو ميرفتي و با كاترين زتاجونز مي اومدي. و باز هم اگه به كاترين زتاجونز ''نه'' ميگفتم تو ميرفتي و با زن خودم مي اومدي و من هم ميگفتم آره .

اونوقت تو هر سه تا رو به من مي دادي اما فرشته، من يه آدم فقيرم و توانايي نگهداري سه تا زن رو ندارم، و به همين دليل بود كه اين بار گفتم آره

آداب و رسوم زيباي اقوام ايراني براي ازدواج

معمولا عروسی مراسمی است که به عنوان اعلان شروع زندگی رسمی دو نفر برگزار می‌شود. به خصوص در دوران قدیم که اجرای دقیق و موبه موی این رسوم اهمیت زیادی داشت از آن جهت که ثبت رسمی ازدواج به شکل امروزی صورت نمی‌گرفت.
در ایران برای اینکه ازدواج دختر و پسری به رسمیت شمرده و مشروع شود، در زمان فراغت از کار، جشنی برای ازدواج برپا می‌شد و قوم و قبیله دعوت می‌شدند. این مراسم به این منظور انجام می‌گرفت که در آینده اگر اتفاقی برای مرد خانواده می‌افتاد و منجر به فوت او می‌شد، قبیله شهادت به ازدواج آنها داده و فرزند این ازدواج مشروع شمرده و وارث متوفی محسوب شود.

مراسم عقد و عروسی ایرانی معمولا شامل خواستگاری، نامزدی و شیرینی‌خوران، تهیه جهیزیه و انجام خرید عروسی، جهازبران، پهن کردن سفره عقد و سائیدن کله‌قند، خواندن خطبه عقد، حنابندان، جشن عقد و عروسی، مراسم پاتختی و مادر زن سلام، پاگشا می‌شود البته نباید رسومات نسل جدیدتر را مثل تهیه کیک عروسی، فیلمبرداری، تزئین ماشین عروس و رفتن به ماه عسل نادیده گرفت.
http://www.kocholo.org/img/images/5i0qfkkhtzlxefbfow9l.jpg

ادامه نوشته

13 آبان سوسوي اميد

سلام دوستان خوب دلوسه ای

روزتون به خیر

خوب هستید ؟

چه می کنید؟

حواستون به خودتون هست؟ توی این روزها که هوا مثل افکار خیلی از ما

پریشون و نابسمانه ، اسیر و غافلگیر سرماش نشیم!

چند روز هست بدجوری سرم شلوغه و اگر شد بعد توضیح بیشتر می دم

که چرا به هر حال هر روز مثل همیشه دوست دارم که فرصت صحبت باشه

و از روزهای که پس از دیگری در آمد و رفتن هستن بگیم

از لحظه هایی که فقط یک بار میهمان زندگی ما هستن و ما فراموش می کنیم

که میزبان خوبی باشیم و از این لحظه های قشنگ نهایت استفاده رو ببریم

از آدم هایی که این روزها صحبت از نبود آرامش حرف هر روزشون شده

و صفایی که در زندگی مون کم رنگ شده واسمون عادی!

به هر حال صحبت زیاد هست و مجال اندک

فقط امیدوارم حس همدلی رو در این چند کلمه رسونده باشم...

به قول يكي از دوستان، از دست همه مچكرم

موفق باشين...

آشنايي با برخي واژه هاي ايراني

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.

بیمه‌ عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

ادامه نوشته

10 باور غلط در مورد سرما خوردگي

سرما در راه است و به همراه آن هم افسانه های مختلف در مورد سرماخوردگی می آیند. همگی ما از کودکی با دیدگاه های مختلفی در مورد سرما خوردگی بزرگ شده ایم که همه ی آنها هم حقیقت ندارند. لیست ذیل سعی دارد شایعه هایی را که در مورد سرماخوردگی و آنفولانزا وجود دارند به ما بشناساند تا در آینده بهتر با آنها مقابله کنیم.

ادامه نوشته

درد دل گنجیشک با خدا

همه ما داستانهای زیبا و سخنان قشنگ رو بلدیم ....

همه ما برای کمک به دیگران داستانهای زیبا و مفیدی رو نقل میکنیم ...

غافل از اینکه گاهی خودمون یادمون میره که درس های زندگی رو که به دیگران اموختیم , برای خودمون به کار نبستیم ...

گاهی لازمه که کسی دیگر هم به ما یاد آوری کند ...

این یادآوری های مفید نثارتان ...

ادامه نوشته

معرفی عطرهای معروف زنانه۲۰۱۱

ادامه نوشته

:: 9 چیزی که بر خلاف باور عمومی برای شما مفیدند ::

www.iranvij-group.com | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 

1. بازی های کامپیوتری

آیا بازی های کامپیوتری باعث می شوند که بچه ها از نظر اجتماعی منزوی بار بیایند و تمرکزشان برای یادگیری کم شود؟ تحقیقات نشان داده است که کودکانی که زمان های مشخصی راصرف بازی کامپیوتری می کنند، در زمینه های هماهنگی چشم و دست، یادگیری علوم و حتی ضریب هوشی هم پیشرفت می کنند. تحقیقی که در انگلستان و بر روی 700 کودک انجام شده نشان داده است که بازی های شبیه سازی شده باعث پیشرفت ذهنی بچه ها در زمینه تفکر استراتژیک و مهارت های برنامه ریزی شده است. همچنین از طریق بازی های کامپیوتری می توان مفاهیم علم فیزیک را به خوبی تعلیم داد. در یک بازی به نام محاصره مفاهیمی مثل پرتاب موشکی، تأثیرات شتاب باد و زاویه ی عمودی در هم ادغام شده و به صورت بازی آموزش داده می شوند.


اما مراقب باشید

بعضی از بازی های کامپیوتری ممکن است باعث ایجاد فشار های عصبی در کودکان کم سن تر شوند چون این گروه از کودکان نمی توانند تفاوت میان عالم واقعیت و تخیل را درک کنند. برای این منظور دقت کنید که کامپیوتر در جایی قرار گیرد که در دید شما باشد و بتوانید چگونگی استفاده از آن را تحت نظر داشته باشید.

 

www.iranvij.ir| گروه اینترنتی ايران ويج‌


ادامه نوشته

یعقوب لیث فرزند مام وطن

يعقوب ليث آزادمرد ايراني و اين مبارز خستگي ناپذير راه تجديد استقلال ملي ايران و قهرمان ميهن کار آزاد کردن هرات باميان بلخ کابل غزنه و بست از سلطه اعراب را در ۲۱ بهمن تکميل کرد(۸۶۷ ميلادي)يعقوب در طول ۱۱سال بعد نيشابور گرگان کرمان و فارس و خوزستان را هم متصرف شد در ساحل دجله با خليفه عباسي به جنگ پرداخت.
يعغوب ليث فرمانروا و پيشواي عياران و جوانمردان سيستان بود در ده قرنين که از پايگاه هاي افسانه اي رستم و ستورگاه او بود ديده به جهان گشود .چون باليد و کار آمد شد براي رهايي ميهن از آشوب و آشفتگي و گسيختگي کمر همت بست .او خود را از پشت و نژاد گرشاسپ نياي رستم مي دانست .پس او از دوده و تخمه رستم است و رستم پاسدار ايران و پديد آورنده آيين معرفت و جوانمردي و راهرو و پوينده هفت خان و هفت شهر عشق يا هفتگانه رسايي بود .
آموزگار و پروردگار سياوش و نمايان ساز و بر تخت نشاننده کيخسرو و نياکان او بود...يعقوب روزگار ايران و مهراب و قبله گاه رستم را پريشان و تلخ ديد بايد بر می خاست و برخاست از همه کارهاي او مي گذريم به بزرگترين کارش مي پردازيم و آفرين بر او که که بار امانت را پيش ار فردوسي بر دوش کشيد و در دل گفت قرعه کار به نام من ديوانه زدند
يعقوب به فرمانروايي مي رسد شاعران او را مي ستايند به تازي يعقوب مي گويد: ((چيزي که من اندر نيابم چرا بايد گفت؟))و تا آن زمان نامه پارسي نبود و اولين شعر پارسي درآن هنگام سروده شد و اينچنين ايران و زبان ايراني زنده مي شود .

ادامه نوشته

با خشونت هــرگــز ...

تقدیم به تمامی معلمان واقعی که آموزگار اخلاق و محبت اند

سخت آشفته و غمگین بودم

به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند

خط کشی آوردم،
در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم ...
سومی می لرزید ...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود ...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید ...
"
پاک تنبل شده ای بچه بد"
"
به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
"
ما نوشتیم آقا"

بازکن دستت را ...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد ...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد ...
همچنان می گریید ...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ...

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید ...

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش و یکی مرد دگر
سوی من می آیند ...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا ...

چشمم افتاد به چشم کودک ...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام
او به من یاد بداد درس زیبایی را ...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی

یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز ...
هــرگــز.

 

هشتم آبان

سلام

دومین روز هفته از روزهای زیبایی پاییزی

در  روزهایی که اکثر شهر ها رو بارش رحمت الهی فرا گرفته

امید که دعای ظهور رو فراموش نکنیم

تا با بارش نور عدالت عالمی زیبا شود

اللهم العجل لولیک الفرج

شاد و پیروز باشید

 

7 آبان روز کوروش بزرگ (‌ذوالقرنین‌) گرامی باد

همایشی بي نظير با عنوان اينترنت پاك در روستاي بالاجاده برگزار شد

http://balajadeh.ir/sitecontent/khadamat/486-1390-08-06-03-08-07.html

سامانه اينترنتي روستاي بالاجاده رتبه دوم بهترين پايگاه معرفي مناطق كشور

http://balajadeh.ir/sitecontent/khadamat/477-1390-07-26-23-45-52.html